ترجمه مقاله

اذنة

لغت‌نامه دهخدا

اذنة. [ اَ ذَ / ذِ ن َ ] (اِخ ) بقول سکونی کوهی است برابر توزکه آنرا غمر شرقی توز گویند و چون از آن بگذرند بکوهی در مشرق آن رسند که آنرا هم اَذَنة نامند و سپس آن کوهی است که حبشی نام دارد. (معجم البلدان ). || نصر گوید آذنة خیالی است از اخیله ٔ حمی فید،که بین آن و فید قریب 20 میل مسافت است و در شعر آنرا جمع بسته و آذنات گفته اند. (معجم البلدان ). مجموعه ٔ کوههای موسوم به اَذَنات . || نیز شهریست از ثغور قرب مصیصه و مشهور است و از آنجا گروهی ازاهل علم برخاسته اند. (معجم البلدان ). || نام شهری نزدیک طرسوس . || نام کوهی نزدیک مکه . || وادی اَذَنة؛ وادی سیل عرم است .
ترجمه مقاله