ترجمه مقاله

اذنک

لغت‌نامه دهخدا

اذنک . [ اُ ذُ ن َ ] (اِ مرکب ) گوشی . قیف و طرجهاره گونه ای که در گوش گران گذارند سهولت شنیدن را.
ترجمه مقاله