ترجمه مقاله

اراقو

لغت‌نامه دهخدا

اراقو. [ اَ ] (معرب ، اِ) اَراقَوا. بلغت رومی نام تخمی است بشکل مدور و برنگ سیاه و بغایت صلب و در میان گندم و عدس بسیار میباشدو آنرا بشیرازی سیهک خوانند. آرد آنرا با سرکه و آب بسرشند و بر ورمهای گرم و صلب ضماد کنند نرم سازد. (برهان قاطع). دانه ایست سیاه در میان گندم و عدس بیشتر پیدا شود. جنگلنگ (ظ: جلبنگ ). (بحر الجواهر). بیونانی تخمیست سیاه و مدور و تلخ و در میان گندم و عدس میباشد و بفارسی سیهک نامند، ملین و محلل و ضماد اوبا سرکه جهت اورام صلبه حاره و تسکین درد او نافع وردی الغذاء و نفاخ و مورث قولنج ریحی و مصلحش سرکه ٔ ممزوج بشیرینی است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). تخمی است سیاه مدورشکل بغایت صلب و در میان عدس میباشد، به پارسی آنرا سیهک گویند. منفعت وی آنست که چون آرد وی با سرکه و آب بسرشند و شش ساعت در آفتاب نهند و بعد از آن با آب تنهای دیگر بسرشند نیک و بر ورمهای گرم صلب ضماد کنند نرم گرداند و درد آن زایل کند. (اختیارات بدیعی ). سیاهک . رغیدا. هر. هَربنگ . هرّه . گال بنگ .
ترجمه مقاله