ترجمه مقاله

اربعه

لغت‌نامه دهخدا

اربعه .[ اَ ب َ ع َ ] (اِخ ) (بلوک ...) نام چهار ناحیه بود: ده رم ، ده رود، هنگام ، رودبال . در جانب جنوبی شیراز بمسافت بیست وشش فرسنگ است . درازی این بلوک از دشت دال تا امام زاده شهید یازده فرسخ ، پهنای آن از پنج شیر تا احمدآباد چهار فرسخ است ، محدود است از جانب شرق ببلوک قیر و کارزین و از سمت شمال بفیروزآباد و از طرف مغرب بنواحی بلوک دشتی و از جانب جنوب ببلوک خنج وبلوک گله دار و از گرمسیرات فارس است ، هوایش گرم آبش از رودخانه ٔ فیروزآباد و چشمه . شکارش آهو و بز و پازن و قوچ و میش کوهی و کبک و تیهو و دراج و در زمستان هوبره . درخت کوهستان و صحرای این بلوک عموماً کنارشیرین و ترش . بساتین آن نخل و نارنج و لیمو و نارنگی . کشتش تنباکو و کنجد و پنبه و شلتوک . و گندم و جو را بیشتر دیمی زراعت کنند. در سال خوش باران ، بذری سی چهل بذر دهد. قصبه ٔ آن ده رم است و عموم خانه های آن از خشت خام و گل و چوب است . شماره ٔ خانه های آن نزدیک بسیصد خانوار است و این بلوک را نوزده قریه باشد.
ترجمه مقاله