ترجمه مقاله

اربی

لغت‌نامه دهخدا

اربی . [ اَ با ] (ع ن تف ) زیادتر. زیاده . افزون : و لاتکونوا کالتی نقضت غزلها من بعد قوة انکاثاً تتخذون ایمانکم دَخلاً بینکم ان تکون امةٌ هی اربی من امة انما یبلوکم اﷲ به و لیبینن لکم یوم القیمة ماکنتم فیه تختلفون . (قرآن 92/16)؛ و نباشید مانند آنکه گسیخت رشته ٔ خود را از پس توانائی ، میگیرید سوگندهای خودتان را بخیانت میان شما که باشد گروهی که آن گروه افزون از گروهی ، جز این نیست می آزماید شما را خدا به آن و تا روشن کند برای شما روز رستخیز آنچه را بودید در آن اختلاف میکردید. (تفسیر ابوالفتوح ج 3 ص 285).
ترجمه مقاله