ترجمه مقاله

ارتباع

لغت‌نامه دهخدا

ارتباع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بهاران جائی بودن . (زوزنی ). بهاران بودن . (تاج المصادر بیهقی ). بجای بهاری مقیم شدن . اقامت کردن در بهاران بجائی . (منتهی الارب ). در بهار بجائی بودن یعنی در منزل بهاری . || بهار بخوردن . (زوزنی ). بهار خوردن . (تاج المصادر بیهقی ). علف بهاری خوردن شتر و جز آن و فربه گردیدن . خوردن علفهای بهاری و فربه گردیدن . (منتهی الارب ). گیاه و میوه های بهاری خوردن . گیاه بهاری خوردن . || دویدن اشتر. (زوزنی ). سخت دویدن شتر. (منتهی الارب ). به تک دویدن اشتر. (تاج المصادر بیهقی ). || دو بهره شدن مرد. (زوزنی ). دو بهره شدن مردم . (تاج المصادر بیهقی ). دوپاره شدن چیزی . || چهارزانو نشستن . بچهارزانو نشستن . (منتهی الارب ). || چهارشانه شدن . || گرداندام شدن . (منتهی الارب ). || سنگ افراشتن . (تاج المصادر بیهقی ).سنگ برافراشتن . سنگ افراشتن آزمایش قوت را. سنگ بدست برداشتن جهت آزمایش قوت . (منتهی الارب ). || هنگام خرما چیدن رسیدن خُرمابن را. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله