ترجمه مقاله

ارتماض

لغت‌نامه دهخدا

ارتماض . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) سخت شدن امری بر کسی . || دل تافته و بی قرار گردیدن . || اندوهگین گردیدن برای کسی یا چیزی . || تباه شدن جگر و سوخته و اندوهگین شدن از درد. (منتهی الارب ). سوخته شدن از درد و اندوه . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || درجستن اسب . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله