ترجمه مقاله

ارته باذ

لغت‌نامه دهخدا

ارته باذ. [ اَ ت َ ] (اِخ ) والی فریگیه ٔ سفلی (فریگیه ٔ هلس پونت ) بزمان اردشیر سوم هخامنشی . وی در 356 ق . م . بر او یاغی شده ، خارِس نام آتنی را با جمعی از سپاهیان یونانی بخدمت خود اجیر کرد. اردشیر قشونی مرکب از هفتاد هزار نفر بقصد او فرستاد و تِیروس تِس سردار اردشیر شکست خورد. چون در این اوان آتن با جزائر خیوس ، رُدُس ، گس و بیزانس در جنگ بود (این جنگ را جنگ متحدین یا اجتماعی نامیده اند)، اردشیر دولت مزبوره را تهدید کرد که اگر به ارته باذ کمک کند، بحریه ای از سیصد کشتی تشکیل کرده بکمک جزائر مزبوره خواهد فرستاد، آتنیان ترسیده فوراً خارس را احضار کردند و گفتند که مردم آتن با خارس همراه نیستند. (دیودور، کتاب 16 بند 22). در این احوال ارته باذ، که از آتنیان مأیوس شده بود، بدولت طِبِس (تِب ) متوسل شده پنجهزار تن سپاهی از آنان اجیر کرد (353 ق . م .) و بواسطه ٔ این قوه و سردار تبی که پام مِن نام داشت در دو جدال دیگر فاتح شد و بعد شکست خورد وبعدها مِن تور نزد شاه از او وساطت کرد و شاه او را بخشید و نزد خود طلبید. وی بعدها بطور فراری در دربار فیلیپ میزیست و نسبت بداریوش باوفا ماند و آنگاه که اسکندر بگرگان شد وی با سه پسر خود بدو پیوست و مورد توجه او شد و بحکومت باختر منصوب گردید. (ایران باستان ص 1166 و 1167 و 1180 و 1181 و 1641 و 1644 و 1647 و 1684 و 1685 و 1693 و 1695 و 1723 و 1730).
ترجمه مقاله