ترجمه مقاله

ارثنگ

لغت‌نامه دهخدا

ارثنگ . [ اَ ث َ ] (اِخ ) کتاب اشکال مانی بود و اندر لغت دری همین یک ثاء دیده ام که آمده است . (لغت فرس اسدی ). ارتنگ . خانه ایست که مانی در چین نقاشی کرده بود. (از فرهنگ خطی ). در رساله ٔ حسین وفائی ارثنگ بثاءِ مثلثه آمده است و گفته بمعنی صورتهای مانی است و بتخانه هم گویند. دیگر کتابی است که در آن اشکال مانی بوده و این اصح معانی است و حکیم اسدی گفته که در لغت دری این کتاب را جز این نام بیش ندیدمی و باید دانست که در لغات فرس حرف ثاء جز ارثنگ و ثغ نیامده است و بدین سبب ثاء ارثنگ به زاء فارسی تبدیل پذیرفته است که ارژنگ باشد و شمس فخری گوید که ارژنگ نام دیوی است . (از فرهنگی خطی ) :
هزاریک زان کاندر سرشت او هنر است
نگار خوب همانا که نیست در ارثنگ .

فرخی .


رجوع به ارتنگ و ارژنگ شود.
ترجمه مقاله