ترجمه مقاله

اردشیر

لغت‌نامه دهخدا

اردشیر. [ اَ دَ / دِ ] (اِخ ) حسام الدولةبن حسن هفتمین از اسپهبدان طبقه ٔ دوم آل باوند (466 - 606 هَ . ق .) متوفی به سال 602 هَ . ق . (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 26، 39، 52، 53، 84، 90، 131، 132، 135،136، 148، 155، 159). مؤلف مجمل التواریخ و القصص در ذکر تمیشه طبرستان آرد: بنای قدیم بوده و گویند افریدون کرده است بر دامن کوهی بر کنار دریا خراب شده بود که در همه ٔ طبرستان ناپسندیده تر از آن موضع نیست و در سنه ٔ تسع و ثمانین و خمسمائه (89 هَ . ق .) ملک طبرستان اردشیربن الحسن تجدید عمارت آن می فزود (کذا). (مجمل التواریخ ص 526). شاه اردشیربن علاءالدوله حسن بصفات حمیده و سمات پسندیده آراسته بود و در ایام دولت خود در بزم [ شاید: در بذل و عطا ] عطا بقدر مقدور مبالغه مینمود. شجاعتش درجه ٔ کمال داشت و عدالتش اوراق حکایت نوشیروان بر طاق نسیان گذاشت . بیت :
گه بزم سیم و گه رزم تیغ
ز جوینده هرگز نکردی دریغ.
و او بعد از فوت پدر افسر سروری بر سر نهاده بحسن تدبیر قاتلان پدر را بدست آورده اکثر ایشان را بتقل رسانید و مدت سی و چهار سال و هشت ماه حکومت کرده در شهور سنه ٔ اثنی و ستمائه (602 هَ . ق .) متوجه عالم عقبی گردید. (حبیب السیر ج 1 ص 347 و ج 2 ص 103،104).
ترجمه مقاله