ترجمه مقاله

ارده

لغت‌نامه دهخدا

ارده .[ اَ دَ ] (پهلوی ، ص ) تندرو. تیزرو. || دلیر : نبیند کس مر آن نامخواست هزاران را که آید و رزم توزد و گناه کند و بکشد آن پت خسرو، ارده ٔ مزدیسنان [ دلیر مزدیسنان ] برادرت را. (یادگار زریران ترجمه ٔ بهار مجله ٔ تعلیم و تربیت سال پنجم ).
ترجمه مقاله