ترجمه مقاله

ارساب

لغت‌نامه دهخدا

ارساب . [ اِ ] (ع مص ) گودافتادن چشم از جوع . فرورفتن چشم بمغاک از گرسنگی . (منتهی الأرب ). || بتک بردن چیزی . فرونشاندن به تک . ته نشین کردن . الحدیث فی وصف اهل النار: اذا طفت بهم النار ارسبتهم الاغلال ؛ ای اذا رفعتهم و اظهرتهم حطتهم الاغلال بثقلها الی اسفلها. (منتهی الأرب ).
ترجمه مقاله