ترجمه مقاله

ارسلان

لغت‌نامه دهخدا

ارسلان . [ اَ س َ ] (اِخ ) مؤلف مجمل التواریخ آرد (ص 388): ((در سال سیصد و هشتاد و نه ... ابوالفوارس عبدالملک بن نوح بنشست و فایق خادم بمردو کار محمود و سبکتکین اندر خراسان بزرگ شد، و لشکرسیمجور و فایق هزیمت کرد و بپراکند، و اندر بخارا کار ارسلان الک [ کذا ] قوی گشت و عبدالملک سامانی را بگرفت و بندش کرد...)) مؤلف تاریخ بخارا بنقل از مجمل التواریخ این نام را (ارسلان بیک ) یاد کند. (تاریخ بخارا ص 99). و گردیزی او را ابوالحسن ایلک بن نصر برادر خان آورده است . (زین الاخبار ص 60). و ابن اثیر نام وی را شهاب الدولةبن سلیمان ایلک المعروف به بغراخان الترکی گوید. (کامل 9 ص 33). و شاید مراد ابوالحسن نصر اول بن علی از ایلک خانیه ٔ ترکستان (حدود 389-400هَ . ق .) باشد. رجوع به مجل التواریخ و القصص ص 388 (متن و حاشیه ) و رجوع به ارسلان خان اول و ثانی شود.
ترجمه مقاله