ترجمه مقاله

ارضاض

لغت‌نامه دهخدا

ارضاض .[ اِ ] (ع مص ) درنگی کردن . (منتهی الأرب ). درنگی شدن مرد. (تاج المصادر بیهقی ). || آهسته و گران گردیدن . (منتهی الأرب ). || سخت دویدن .(منتهی الأرب ). || سطبر گردیدن ماست . ستبر شدن شیر. (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). غلیظ شدن شیر و مثل آن . || بریده شدن شیر. (منتهی الأرب ). || روان کردن خوی . (منتهی الأرب ).
ترجمه مقاله