ترجمه مقاله

ارض

لغت‌نامه دهخدا

ارض . [ اَ ] (ع مص ) گیاهناک شدن زمین . || زکام گرفتن . مزکوم ، زکام زده شدن . || موریانه زدن (چوب ). ریونجه خورده شدن چوب . (تاج المصادر بیهقی ). || ریمناک و فاسد شدن (قرحه ). تباه شدن ریش . (زوزنی ). تباه شدن جراحت به ریم . || پاک شدن . || پاکیزه شدن زمین . || در چشم خوش آمدن زمین .
ترجمه مقاله