ترجمه مقاله

ارغند

لغت‌نامه دهخدا

ارغند. [ اَ غ َ ] (ص ) (از کلمه ٔ اوستائی اِرِغَنت و پهلوی اَرگَند) خشمگین . (برهان ) (جهانگیری ). غضبناک . (جهانگیری ). قهرآلود. (آنندراج ). || دلیر. شجاع . خصم افکن . (برهان ) (سروری ). دلیر خصم افکن . (اوبهی ). || حریص . (جهانگیری ) (شعوری ). خداوند شره . (جهانگیری ). || مستی را گویند که طالب و حریص شراب باشد. (آنندراج ). صفت ارغنت در اوستا برای دوزخ آورده شده چنانکه در خردادیشت بند 7 و زامیادیشت بند 44 و جز آن و آنرا میتوان بمعنی زشت و تیره و مکروه دانست و نیز این کلمه در اوستا صفتی است برای مخشی (مگس ) که در این مورد هم به معنی خشمگین و غضبناک است . و اینکه در فرهنگهای فارسی به معنی دلیر و شجاع نوشته اند از لحاظ فقه اللغه درست نیست . (فرهنگ ایران باستان تألیف پورداود ج 1 صص 198-199). دهارله درفرهنگ پهلوی خویش ارکند پهلوی را به معنی هول ، سهمناک ، سهمگین و موحش آورده است . رجوع به ارغنده شود.
ترجمه مقاله