ترجمه مقاله

ارقان

لغت‌نامه دهخدا

ارقان . [ اِ ] (ع اِ)درختی است سرخ . || حنا. رقون . رقان . ایرقان . فعیولیون . برنا. یرنا. یران . (اختیارات بدیعی ). رجوع به حنا شود. || زعفران . || دم الاخوین . خون سیاوشان . || زنگ (در غلّه ). آفتی که بکشت رسد و آن را یرقان نیز گویند. (مؤیدالفضلاء). یَرّقان . (محمودبن عمر ربنجنی ). (در آدمی )زردی . صفار، بیماری در انسان . بیماری روده . (مؤید الفضلاء). زریر. (مهذب الاسماء). رجوع به یرقان شود.
ترجمه مقاله