ترجمه مقاله

ارماذن

لغت‌نامه دهخدا

ارماذن . [ ] (اِخ ) نام کاهنی که زبان بطعن مذهب ارسطو دراز کرده ، عبده ٔ اصنام را بر ایذای او اغوا می کرد. (حبط ج 1 ص 59). و او همانست که شهرزوری درباره ٔ وی گفته ، پس از فوت اسکندر ارسطو به آتن بازگشت و مدت ده سال مشغول تعلیم و تدریس بود تا یکی از رؤسای کهنه که متوغل در شهوات حیوانی و در میان عوام شهرت کاذبی یافته بود، درصدد ایذاء و تخطئه ٔ حکیم برآمد و گفت این شخص بخداوندان کافراست و به بتها سجده نمیکند. ارسطو واقعه ٔ سقراط را متذکر شده ، از آتن مهاجرت کرد. رجوع به ارسطو شود.
ترجمه مقاله