ترجمه مقاله

اروک

لغت‌نامه دهخدا

اروک . [ اُ ] (ع مص ) چریدن شتر درخت اراک را.(تاج المصادر بیهقی ). لازم گرفتن شتر اراک را. پیوسته در شوره بودن . (تاج المصادر بیهقی ). || رسیدن شتر بهر درخت که باشد و اقامت کردن در خوردن آن . || مقیم شدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). ایستادن . || به شدن جراحت . بهتر شدن جراحت . (تاج المصادر بیهقی ). فرونشستن آماس جراحت .
ترجمه مقاله