ترجمه مقاله

ارکسی نس

لغت‌نامه دهخدا

ارکسی نس . [ اُ ن ِ ] (اِخ ) قائم مقام ((فرازااُرت )) والی پاسارگاد، که بهنگام سفر اسکندر در هند، جانشین فرازاارت شده بود تا اسکندر پس از مراجعت والییی تعیین کند و او از جهت چند جنایت از قبیل غارت معابد و مقابر و کشتن چند تن پارسی بناحق ، مقصر شناخته شد و او را بدار آویختند. (آریان ، کتاب 6 فصل 8 بند 6). این گفته ٔ آریان روایت کنت کورث را تأیید میکند زیراارکسی نس مورخ مذکور همان ارسی نس ِ کنت کورث است و او والی موقت پارس بود. از روایت آریان معلوم است که قتل والی زمانی روی داده که اسکندر از پاسارگاد به تخت جمشید رفته بود. (ایران باستان ص 1870 و 1875).
ترجمه مقاله