ترجمه مقاله

ارک

لغت‌نامه دهخدا

ارک . [ اَ ] (اِخ ) قلعه ای است از ولایت سیستان . (جهانگیری ). موضعی است در سجستان . (آنندراج ). نام ابنیه ٔعظیمه به زرنج سیستان ، بین باب کرکویه و باب نیشک وآن خزانه ای بود که عمروبن اللیث بنا کرده بود. سپس دارالاماره و قلعه گردید و یاقوت گوید در زمان وی بهمین نام شهرت داشته است . (معجم البلدان ) :
شاهی که فتح هاست مر او را چو فتح ارک
شاهی که جنگهاست مر او را چو جنگ خان .

فرخی .


هزار باره گرفته ست به ز باره ٔ ارک
هزار شهر گشاده ست به ز شهر زرنگ .

فرخی .


جنگها کرده چو جنگ دشت بلخ
قلعه ها کنده چو ارک سیستان .

فرخی .


باز اینجا آمد [ اسکندر کبیر به سیستان ] و آن قلعه تمام [ نا ] کرده بودند. پس یک ماه اینجا ببود تا نیکو تمام شد. گفت اراک چنین باید... همچنان که بود. و اراک بزبان رومی دیدبانگاه را گویند و آن این است که اکنون قلعه ٔ سیستان است که ارک گویند. ذوالقرنین کرده است و این حکایت بچندین کتاب یاد کرده آمده است . یکی به اخبار سیستان و دیگر عبداﷲبن المقفع اندر کتاب سیر ملوک عجم بازگوید و ابوالفرج قدامةبن جعفربن قدامةالبغدادی اندر کتاب خراج بباب مسالک و ممالک بازگوید. (تاریخ سیستان ). آن روز که طاهر [ بن محمدبن عمروبن لیث ] را بیعت کردند اندر ارک جداگانه بخزینه اندر سی و شش بار هزار هزار درم بود دون دینار و جواهر. (تاریخ سیستان ). برابر ارک منجنیقی عروس برنهاد و بینداخت و باره از خضراء ارک فرود افکندند. محمود گفت بفال نیک آمد. (تاریخ سیستان ). خلف ... از حصار ارک برخاست و بقلعه ٔ طاق رفت و ابوالحسن سیمجوری و اولیای دولت در اندرون حصار رفتند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 61). ملاعبدالرشید تتوی در فرهنگ رشیدی گوید: نام قلعه ٔ سیستان اوک است نه ارک . رجوع به ارگ شود.
ترجمه مقاله