ازدراعلغتنامه دهخداازدراع . [ اِ دِ ] (ع مص ) کاشتن تخم را. (منتهی الارب ). کشت کردن . (تاج المصادر بیهقی ). تخم کشتن . زرع . (زوزنی ). کشتن . کاشتن .