ازدعابلغتنامه دهخداازدعاب . [ اِ دِ ] (ع مص ) بریدن چیزی را. || دفع کردن . دور کردن . (منتهی الارب ). || برداشتن چیزی . (تاج المصادر بیهقی ). || گرانبار رفتن شتر: ازدعب البعیرُ بحمله . (منتهی الارب ).