ترجمه مقاله

ازعاف

لغت‌نامه دهخدا

ازعاف .[ اِ ] (ع مص ) کشتن . برجای کشتن کسی را. (منتهی الارب ). بزودی کشتن . برجای بکشتن . (تاج المصادر بیهقی ). || اِزْآف . خسته را کشتن . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله