ترجمه مقاله

ازعام

لغت‌نامه دهخدا

ازعام . [ اِ ] (ع مص ) امیدوار کردن . || آزمند کردن . (منتهی الارب ). طمع کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || فرمانبرداری کردن . گردن نهادن . رام شدن . || ازعام ارض ؛ برآمدن اول نبات آن . از زمین برآمدن و روئیدن اول گیاه . || ازعام امر؛ دست دادن کار. || ازعام لبن ؛ خوش شدن گرفتن شیر. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله