ترجمه مقاله

ازل

لغت‌نامه دهخدا

ازل . [ اَ ] (ع مص ) بازداشتن . (تاج المصادر بیهقی ). بازداشتن کسی را. (منتهی الارب ). حبس . || کوتاه کردن رسن اسب و گذاشتن آنرا: ازل الفرس . (از منتهی الارب ). || بازداشتن چهارپای از چراگاه از بیم . (زوزنی ). نگذاشتن شتران خود را بچراگاه از ترس یا از قحط: ازلوا اموالهم . (از منتهی الارب ). || در چاه بماندن . (زوزنی ). || در تنگ سال درآمدن . (منتهی الارب ). در تنگی و سختی افتادن . در تنگی و خشکی سال شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || (اِ) تنگی و سختی سال . (منتهی الارب ). قحطسالی . شدت . (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله