ترجمه مقاله

ازیو

لغت‌نامه دهخدا

ازیو. [ ] (اِخ ) شهرکیست بخراسان به آخر عمل گوزگانان و اندر بیابانهای این شهر مقدار بیست هزار مرد است عرب ، مردمانی اند با گوسپندان و شتران بسیار و امیرشان از حضرت ملک گوزگانان رود و صدقات بدو دهند و این عرب توانگرترند از همه ٔ عرب که اندر خراسانند پراکنده بهرجائی . (حدود العالم ).
ترجمه مقاله