ترجمه مقاله

اساف

لغت‌نامه دهخدا

اساف . [ اِ ] (اِخ ) گویند که صفا و مروة نام مردی و زنی بوده است که در زمان جاهلیت در خانه ٔ کعبه زنا کردند، حق تعالی ایشان را سنگ گردانید. اهل مکه مرد را بر سر کوه صفا و زن را بر سر کوه مروة بردند تا بینندگان را عبرت باشد و آن کوهها بدین نام مشهور شد. بعضی گویند که این نام خود این کوهها راست ونام آن مرد و زن اساف و ناهله بوده است . (نزهة القلوب ج 3 ص 7). گویند که اساف نام پسر عمرو است که با نائله دختر سهل در خانه ٔ کعبه زنا کردند و بسنگ مسخ شدند و سپس قریش آن دو راچون بتی بپرستیدند. ابن اسحاق گوید که اساف و نائله مسخ شدند و ایشان اساف بن بناء و نائلة دختر ذئب بودند و گفته اند اساف بن عمرو نائله ٔ بنت سهیل بود. (از معجم البلدان ). نام بتی است که آنرا عمروبن لحی بر صفا نهاد و نائله را که بتی دیگر است بر مروة و بر نام این هر دو بت روبروی خانه ٔ کعبه ذبح کردی یا اساف پسر عمرو نائله دختر سهل است و از قبیله ٔ جرهم بودندکه در خانه ٔ کعبه زنا کردند پس به سنگ مسخ شدند و جهت عبرت اساف را بر صفا و نائله را بر مروه نهادند وبعد از مرور ایام قریش هر دو را پرستش کردند. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی و امتاع الاسماع ج 1 ص 240، 360، 383 و مفاتیح العلوم خوارزمی و رجوع به بت شود.
ترجمه مقاله