ترجمه مقاله

اسباط

لغت‌نامه دهخدا

اسباط. [ اِ ] (ع مص ) خاموش شدن از بیم و سر فرودافکندن . (منتهی الارب ). || بر زمین دوسیدن از ضرب و زخم یا بیماری . دوسیدن به زمین و دراز گشتن از ضرب . (منتهی الارب ). || چشم فروخوابانیدن در خواب : اسبط فی نومه . (منتهی الارب ). || اسباط از امری ؛ غفلت ورزیدن از آن : اسبط عن الامر. (منتهی الارب ). || گوالیدن چیزی از درازا و پهنا. || گسترده شدن . || افتادن چنانکه حرکت نتواند. || سَبطناک شدن زمین . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله