ترجمه مقاله

اسب انگیز

لغت‌نامه دهخدا

اسب انگیز. [ اَ اَ] (نف مرکب ) اسب انگیزنده . آنکه اسب را به انگیز درآورد. (سروری ). || (اِ مرکب ) مهماز. (سروری ) (جهانگیری ). مهمیز. آهنی باشد که بر پاشنه ٔ کفش و موزه نصب کنند و بهنگام سواری بر پهلوی مرکوب زنند تا تیز رود. (جهانگیری ).
ترجمه مقاله