ترجمه مقاله

استاتیرا

لغت‌نامه دهخدا

استاتیرا. [ اِ تا ت ِ ] (اِخ ) دختر داریوش سوم . او با مادر خود همنام بود. کنت کورث گوید (کتاب 4 بند 5): مقارن فتح صور بدست اسکندر (332 ق . م .) نامه ای از داریوش سوم به اسکندر رسید که او را پادشاه خوانده به او تکلیف کرده بود دخترش استاتیرا را به وی بدهد و جهیز او ممالکی باشد که بین هِلس پونت (داردانل ) و رود هالیس (قزل ایرماق حالیه ) واقع است و اسکندر بدین شرایط صلح کند. (ایران باستان ص 1344). و استاتیرا جزو حرم داریوش اسیر شد. (ایران باستان ص 1318، 1320، 1362). اسکندر پس از مراجعت از هند با استاتیرا ازدواج کرد. پلوتارک می نویسد (بند 100): «وقتی که اسکندر میمرد رُکسانه (زن دیگر اسکندر) آبستن بود و از این جهت مورداحترام مقدونیها واقع شد، ولی چون او به استاتیرا (دختر داریوش ) رشک میبرد، او را فریب داد به این معنی که نامه ٔ جعلی از طرف اسکندر به او نوشته احضارش کرد و همینکه او آمد امر کرد او و خواهر وی را کشته جسد آنها را در چاهی انداختند و بعد چاه را به امر او پُر کردند. در این کار پردیکاس محرم و شریک جنایت اوگشت . این همان شخص است که پس از مرگ اسکندر از تمام سرداران او متنفذتر بود». (ایران باستان ص 1934).
ترجمه مقاله