استخوان کاریلغتنامه دهخدااستخوان کاری . [ اُ ت ُ خوا / خا ] (حامص مرکب ) خاتم بندی : استخوان های من ای آه بگردون بردی استخوان کاری صندوق فلک چند کنی .کاتبی .