ترجمه مقاله

استراضة

لغت‌نامه دهخدا

استراضة. [ اِ ت ِ ض َ ] (ع مص ) سیراب شدن ، چنانکه وادی و گرد آمدن آب در آن . آب گرد آمدن در وادی . (تاج المصادر بیهقی ). جمع شدن آب در بیابان : استراض الوادی . (منتهی الارب ). || آنقدر آب در حوض ریختن که بپوشد زمین را. (منتهی الارب ). || فراخ شدن ، چنانکه مکان . فراخ شدن جایگاه . (تاج المصادر بیهقی ): استراض المکان . || خوش آمدن جای . || خوش شدن نفس . (منتهی الارب ). || بامرغزار شدن زمین . (زوزنی ).
ترجمه مقاله