ترجمه مقاله

استرانجه

لغت‌نامه دهخدا

استرانجه . [ اِ ج َ ] (اِخ ) (بالکان ) سلسله ٔ جبالی به سنجاق قرق کلیسا از ولایت ادرنه که از بالکان قدیم منشعب گشته از حدود روم ایلی شرقی ظاهر شده در موازات سواحل بحر اسود بسوی جنوب شرقی امتداد یافته به چتالجه و چکمجه میرسد. مرتفعترین قله های این سلسله در جهت شمال واقع شده در بالای طرنوه بیش از 3000 قدم ارتفاع پیدا میکند و هر قدر بسمت جنوب فرودآید، نقصان یابد چنانکه کوه واقع در طرف بالای استرانجه موسوم به قره طاغ بیش از 1500 قدم ارتفاع ندارد و قدری پائین تر بشکل تپه های مسلسل درمی آید. بر دامنه های این سلسله جنگلهای فراوان یافت شود و از سوی مغرب نهرها و جویبارهای بسیار و بتوازی یکدیگر روان و به نهر ارکنه میریزد و از سوی مشرق نیز چندین نهر در جریانست که به دریای سیاه میریزد. (قاموس الاعلام ترکی ).
ترجمه مقاله