ترجمه مقاله

استصباح

لغت‌نامه دهخدا

استصباح . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) چراغ فاگرفتن . (زوزنی ). چراغ فراگرفتن . چراغ واگرفتن . افروختن چراغ . چراغ افروختن . (منتهی الارب ). چراغ روشن کردن . استسراج . گیراندن چراغ با چراغی دیگر. || روشنائی کردن . (زمخشری ). || چراغ خواستن . (منتهی الارب ). روشنی خواستن .
ترجمه مقاله