ترجمه مقاله

استطلاق

لغت‌نامه دهخدا

استطلاق . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) رهانیدن از بند. (غیاث ). || گرفتن و گزیدن ساروان ناقه ای را برای خود. گرفتن راعی و اختیار کردن او ناقه را برای خود. (منتهی الارب ). || استطلاق بطن ؛ راندن شکم . رفتن شکم . گشاده شدن شکم . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). شکم رَوَه . شکم روش . اسهال .
ترجمه مقاله