ترجمه مقاله

استعفاف

لغت‌نامه دهخدا

استعفاف . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بازایستادن خواستن از حرام . || پارسائی کردن . بازایستادن از حرام . (منتهی الارب ). عفت نمودن . پرهیزکاری کردن . || گرفتن شتر گیاه خشک را بزبان از بالای خاک و پاک کردن خاک آن .
ترجمه مقاله