ترجمه مقاله

استفاضة

لغت‌نامه دهخدا

استفاضة. [ اِ ت ِ ض َ ] (ع مص ) استفاضت . آب روان کردن خواستن . (منتهی الارب ). || عطا خواستن . (وطواط). فیض گرفتن . (غیاث ). طلب فیض کردن . || استفاده : هر آنچ بطریق استماع به استفاضت از حکماء دولت ... (رشیدی ). || فراخ و بسیاردرخت شدن وادی . || انتشار. فاش شدن خبر و سخن . (منتهی الارب ). آشکارشدن و پراکنده شدن خبر. (زوزنی ). منتشر شدن خبر. شایع شدن خبر و قصه . || شهرت . || (اصطلاح فقه ) خبر عده ای که ظن ّ قوی بصدق گفتار آنان حاصل شود. بوسیله ٔ استفاضه امور ذیل : نسب ، موت ، ملکیت ، وقف ، نکاح ، اثبات میشود و میتوان بدون رعایت شرایطموضوع شهادت (رجوع بشهادت شود) بدانها شهادت داد.
ترجمه مقاله