ترجمه مقاله

استفاقه

لغت‌نامه دهخدا

استفاقه . [ اِ ت ِ ق َ ] (ع مص ) افاقه . به شدن گرفتن بیمار. صحت روی کردن بیمار را. || بهوش آمدن مست و جز آن . (منتهی الارب ). با هوش آمدن . (تاج المصادر بیهقی ). به خود آمدن . || به حالت اصلی بازگشتن . || برآسودن . (تاج المصادر بیهقی ). || فواق فواق دوشیدن ناقه را. || بازایستادن از شراب . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله