ترجمه مقاله

استقران

لغت‌نامه دهخدا

استقران . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) توانستن کاری را. || توانا گردیدن . (منتهی الارب ). || نرم شدن . (زوزنی ). افزون گردیدن خون در رگ . (منتهی الارب ). نرم شدن و بسیار شدن خون در رگ . (تاج المصادر بیهقی ).
ترجمه مقاله