استلابلغتنامه دهخدااستلاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) سلب . (زوزنی ). ربودن : استلبه ؛ ربود آنرا. (منتهی الارب ). شبانه در موضعی که نزول کرد، کردان طمع در استلاب لباس او کردند. (جهانگشای جوینی ).