ترجمه مقاله

استلانة

لغت‌نامه دهخدا

استلانة. [ اِ ت ِ ن َ ] (ع مص ) استلانت . نرم شمردن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). نرم یافتن . (منتهی الارب ). || نرم شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || نرم گردانیدن : و چون همت پادشاهانه ٔ او بر استذلال صعاب یاغیان و استلانت رقاب باغیان مصروف بود... (جهانگشای جوینی ). و باز آنک بکرات رسل به استلانت او میرفت . (جهانگشای جوینی ).
ترجمه مقاله