ترجمه مقاله

استنکاف

لغت‌نامه دهخدا

استنکاف . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) ننگ داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ). عار داشتن . عیب داشتن . || امتناع کردن . اباء. نه گفتن : و گاه گاه از انواع تحکم آن حضرت متبرّم شدی و عظم همت و فرط اباء برو غالب آمدی و از آن مؤاخذات و مطالبات استنکاف نمودی . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 47).
- استنکاف کردن ؛ امتناع کردن . ابا کردن .
|| پی گم کردن . || بزرگ منشی نمودن . (منتهی الارب ). || برگردیدن . عدول کردن .
ترجمه مقاله