ترجمه مقاله

استودان

لغت‌نامه دهخدا

استودان . [ اُ ] (اِ مرکب ) (از: اُستو، استخوان + دان ، پسوند مکان ) دخمه و مقبره ٔ گبران . (مؤید الفضلاء) (برهان ).ستودان . (انجمن آرا). ناووس . رجوع به ستودان شود.
ترجمه مقاله