ترجمه مقاله

استیماع

لغت‌نامه دهخدا

استیماع . [ اِ ] (ع مص ) استئماع . امع گردیدن : تأمع الرجل و استأمع؛ صار امعة. (قطر المحیط).
ترجمه مقاله