ترجمه مقاله

استیمفال

لغت‌نامه دهخدا

استیمفال . [اِ ] (اِخ ) (دریاچه ٔ...)دریاچه ای بیونان قدیم (آرکادی ) و طبق اساطیر، هرکول در سواحل آن کلنگان آهنین منقار را قلع و قمع کرد.
ترجمه مقاله