استیکاحلغتنامه دهخدااستیکاح . [ اِ ] (ع مص ) سطبر و آکنده شدن چوزه .(منتهی الارب ). ستبر شدن : استوکحت الفراخ ؛ استغلظت . (اقرب الموارد). || بخل کردن ببخشیدن . یقال : سأله فاستوکح ؛ ای امسک و لم یعط. (منتهی الارب ).