ترجمه مقاله

استیکه

لغت‌نامه دهخدا

استیکه . [ اُ ک َ ] (اِخ ) جزیره ٔ کوچک بین ایتالیا و کرس ، در مغرب جزایر لیباریا و شمال غربی صقلیه . طول آن سه میل و عرض دو میل است و اراضی آنجاآتشفشانی است . این جزیره «استیوتیذس » یعنی استخوانها نام داشته و وجه تسمیه ٔ وی آن بود که محارباتی بین سرقوسیین و قرطاجنیین بدانجا روی داد و بسیاری از لشکریان قرطاجنه فرصت را مغتنم دانسته عصیان کردند مخصوصاً که قُوّاد لشکر در دادن ارزاق آنان مماطله میکردند، یکبار 6000 لشکری جمع آمدند و جیره ٔ خود طلبیدند و رؤسای خود را بعصیان و تمرد تهدید و بدیشان اهانت کردند. و چون خبر این حادثه بحکومت رسید، بسران سپاهیان مزبور دستور قتل سربازان را صادر کرد و ایشان با سربازان بعنوان محاربه با عاصیان بعض جزایر سوار کشتی ها شدند و چون بجزیره ٔ مزبور رسیدند سپاهیان را فرودآوردند و خود بی خبر جزیره را ترک کردند و سپاهیان را بی زاد و مسکن گذاشتند، چه آنجا غیرمسکون بودو همه ٔ آنان از گرسنگی و رنج هلاک شدند و زمین از استخوانهای ایشان پوشیده شد. (ضمیمه ٔ معجم البلدان ).
ترجمه مقاله