ترجمه مقاله

اسحاق وند

لغت‌نامه دهخدا

اسحاق وند. [ اِ وَ ] (اِخ ) کوهی و ناحیتی به هرسین . در ده نو اسحاق وند نزدیک کرمانشاه در دخمه ٔ کوچکی حجاری برجسته ای است که صورت شخصی را در حال پرستش نشان میدهد. بعضی آن را منسوب بدوره ٔ ماد می دانند. (ایران باستان ص 221). و رجوع به اسحاق آوند شود.
ترجمه مقاله