اسحاق
لغتنامه دهخدا
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن طلیق الکاتب .مردی از بنی نهشل . وی نخستین کسی است که کتابت دیوان خراسان را از فارسی بعربی گردانید و بنصربن سیار اختصاص داشت و او را پسری شد وی را نصر نامید و گفت :
سمیت نصراً بنصر ثم قلت له
اخدم سمیّک یا نصربن سیار.
سمیت نصراً بنصر ثم قلت له
اخدم سمیّک یا نصربن سیار.
(کتاب الوزراء و الکتاب چ مصر 1357 هَ . ق . ص 43).